زمانی سایه سارم مادرم بود به هنگامی چو پروانه برم بود
ندانستم چه قدرش را به عمرش؟ که عشق و دین و دارم مادرم بود
محبت در وجود مادران است همی دار و ندارم مادرم بود
که بعدش روزگارم چون زمستان گل و غنچه،بهارم مادرم بود
که ای کاش او ببودی،من برفتم که اول بر مزارم مادرم بود
خدا اول معلم بود بر من ز بعد آموزگارم مادرم بود
جز او با کس ندارم سازگاری که تنها سازگارم مادرم بود
قضا بگرفت این تنها امیدم امید و دوست دارم مادرم بود
مرا یاری نخواهد کرد دنیا یکی بودی و یارم مادرم بود
که هر کس را کسی چون غمگسار است مرا تک غمگسارم مادرم بود
شعر از محمد
.: Weblog Themes By Pichak :.